مقالات

رهایی از زندان ذهن-نقد و بررسی Detroit

دیترویت،انقلابی که نشان میدهد گرافیک،داستان،موسیقی،طراحی فوقالعاده را تنها یک چیز نابود میکند…گیمپلی!درودی دیگر؛بازی دیترویت با اینکه نزدیک به یک ماه و نیم از انتشارش میگذرد اما هنوز هم ارزش صحبت کردن را دارد.بازی جدید دیوید کیج انقلابی را به ما نشان میدهد که نظیرش در تاریخ کم بوده.با من همراه باشید تا با بررسی بازی دیترویت به شما بگویم چرا داریم دربارش صحبت میکنیم.

دیترویت بازی جدید دیوید کیج بازی قابل قبولی از نظر منتقدان بود اما از نظرم جزو بهترین بازی های ماجراجویانه بود درست است که سبک بازی این نیست اما در این سبک دسته بندی میشود؛ساخته جدید کیج بازی جاهطلبانه، زیبا ،هنری، خشن(!) و سنفونی موسیقی های تکرار نشدنی دنیای گیم است و شخصاً از این نوع جاهطلبی ها خوشم می آید که در روزگار حال کم شده.سازنده ها ترجیح میدهند تا به ترکیب تیم برنده گذشته خود رو بیاورند یا پیست اسکی از بازی های موفق احداث کنند.اما دیوید کیج به ترکیب گیمپلی خود دست نزده اما در داستانی بی نظیر،حماسه آفریده.نوع بازی کردن شما به شخصیت شما مربوط است،اگر فردی باشید که تمام مسائل را از راه خشونت و دعوا سپری میکنید؛این بازی برایتان تبدیل به مورتال کمبت یازدهم میشود.ولی اگر هر چیزی را از راه حل خودش پیش ببرید بازی محشری را تجربه خواهید کرد.


تقابل انسان در برابر اندروید ها

بگذارید تا از ایده اولیه دیترویت بگویم،درست یادم نیست ولی حدود پنج سال پیش ویدیویی با نام کارا منتشر شد،این ویدیو با نویسندگی و کارگردانی دیوید کیج و زیر نظر استودیو Quantic dream ساخته شد و مورد توجه خیلی ها قرار گرفت.داستان دمو کارا در کارخانه ای روایت میشد که در ان ربات های هوشمند و انسان نمایی به نام اندروید ساخته میشد؛قبل از انتشار یا ورود هر ربات به بازار چند سوال در همان حین آماده سازی از ربات مورد نظر پرسیده میشود که توی این پرسش و پاسخ ها کارا از خود نشانه های‌ زنده بودن و درک زندگی نشان داد،سازنده با دیدن این علایم بی معتلی تولید کارا را متوقف میکند اما کارا که احساسات را در خود دیده از انها استفاده میکند و بالاخره با هزار تلاش خود را به جهان ما میرساند.این دمو خیلی از مارا  امیدوار به ساخت شاهکاری دیگر از سازنده های Heavy Rain را داد اما این که این دمو فقط یه ویدیو برای نشان دادن قدرت PS3 و کوانتیک دریمه لبخند را بر لبانمان خشک و جوانه امید را در دلمان خشک کرد.

اما حالا پنج سال گذشته و دیوید کیج دلش به رحم اومده و برای اولین بار دیوید کیج تریلر بازی جدیدی را با نام دیترویت در E3 2015 منتشر کرد.این ویدیو تمام ویژگی های کارا داشت و همچنین کیج علام کرد که کارا در E3 همان کارائ ۲۰۱۳ است و سناریو بازی همان است که بود.

داستان بازی در بیست آینده رخ میدهد که انسان ها موفق یه خلق ربات هایی با نام اندروید شده اند تا خدمات مختلفی به انسانها ارائه دهند،ربات هایی که کاملا شبیه به انسان ها هستند ولی خیلی بیشتر از انسان ها عمر میکنند! اما اینها تنها برای یک بازی مناسب نیستند؛درسته،کیج تنها به این بسنده نکرده و در این بازی به این میپردازد که اگر این اندروید ها درکی از زندگی پیدا کنند چه خواهد شد؟بازی بر روی سه شخصیت تمرکز دارد کانر،کارا و مارکس شاید در اوایل بازی حسی بهتر نسبت به یکی از آنها داشته باشید ولی در آخر مثل من متوجه خواهید شد هیچ کدام از انها کم تر از دیگری نیست.

کارا اندرویدی خدمتکار است که دلیل خیلی ها برای تجربه بازی است،بله،این همان کارای پنج سال پیش است.که در بازی حسی مادرانه نسبت به دخترکی که پدرش الکلی و ارباب کارا بوده پیدا میکند و برای نجات جان دخترک که نامش الیس است  تبدیل به یک شورشی در تقابل انسان ها میشود-البته به آنها Deviant میگویند که معنی ناهنجار میدهد ولی منظور بازی همان شورشی خودمان است-البته کارا هیچ مشکلی در علیه انسان ها ندارد ولی این وصله ای است که به او میخورد و هر اندرویدی که از دستورات اربابش سرپیچی کند به او Deviant میگویند.بریم سراغ کارا و الیس انها قصد خارج شدن از کشور را دارند که در کانادا به صورت دو انسان زندگی کنند.

 در تصویر بالا نظاره گر مارکس هستیم

مارکس اندروید یک نقاش معلول حرکتی است که حالا حسابی با صاحب خود ارتباط برقرار کرده و اورا در نقش پدر خود حس میکند.صاحبش شخصیتی بسیار دوست داشتنی است که اعتثاد دارد مارکس یک اندروید متفاوت است و در آینده میتواند کاری بزرگ انجام دهد.و البته این کار را هم میکند و رهبر گروه اندروید های ناهنجار یعنی جِریکو میشود.و تقریبا بیشتر اتفاقات دنیا تاکید میکنم دنیا بازی زیر دستان او رخ میدهد از هک کردن تلوزیون آمریکا تا تظاهرات.

کانر،اندرویدی که نقش بتمن دیترویت را بازی میکند

کانر،در یک کلمه بتمن دیترویت.البته که این دو کلمه بود ولی بهترین روش برای توصیف کانر بود.کانر اندروید کاراگاهی که به نظرم جزو دوست داشتنی های کنسول نسل هشتمی سونی است.او گمراه است که باید با هم نوعان خود همراه شود یا به شکار انها بپردازد.که باتوجه به انتخابات شما او هم یک شورشی میشود یا یک  شکارچی اندروید.ا با همکار جدیدش که یک انسان است و دل خوشی هم از اندروید ها ندارد راهی حل معما ها و شکار اندروید های شورشی میشود.کیج میخواست که حماسه ای خلق کند که تا سالها درباره اش صحبت شود اما نتوانست چون به جزئیات توجه نکرد او فکر میکرد که نشان دادن یک مادر ودختر میتواند اشک هرکسی را درآورد ام اینطورنیست شاید کیج در حماسه سازی اش اشتباه کرده زیرا ما آمده ایم بازی کنیم نه اینکه به اینده خودرا مشغول کنیم نگران دیگران باشیم و کاراهایی که میتوانیم در دنیای واقعی انجام دهیم را انجام دهیم.

ما میخواهیم بازی کنیم نه زندگی چند سال بعد را گیمپلی دیترویت در برخی مواقع جذاب،در برخی دیگر سخت و در برخی مواقع دیوانه کننده میشود.زیرا دکمه هایی که باید در هنگام کات سین ها بزنید بسیار جذاب هستند.اما در کنار ان گیمپلی اصلی باز یاست که در برخی مواقع باید مکان را بررسی کنید و باید دنبال کس یا چیزی بگردید.اما زشت این مطلب دوربین بازی است که برای خلق کات سین هایی همچون فیلم ها خوب عمل کرده ولی در حالتی که کنترل شخصیت در دست شماست باید در برخی موارد چندی عقب جلو برید تا اون چیز معلوم بشه.در هنگامی که کنترل کانر در دست شماست و باید محل را بررسی کنید حالت بازسازی صحنه را دارید که قطعا از سری بازیهای آرکام الهام گرفته شده.

نبرد های بازی بسسار جذاب هستند ولی کم ولی هیچگاه چالش خود را از دست نمیدهند منظورم این است که در برخی مراحل شاید نبرد یا دعوایی نداشته باشیم ولی تعقیب و گریز،گفت و گو،چالش های زمانی و… در اختیارمان خواهد بود.

بخش دیگری که نمیدانم در چه بخشی انرا دسته بندی کنم ولی بنظرم همین مبحث گیمپلی بهترین  محل برای صحبت در این باره است.یعنی فلوچارت های  دیترویت این فلوچارت های به ما نشان میدهند که با چه بازی وسیعی روبه رو هستیم که شاید ارزش تکرار بازی را حداقل به ۱۷ تا ۲۰ بار رسانده و به نظرم از خیلی عناوین جهان باز ‌‌‌‌‌‌‌بزرگتر است البته درست نیست که این دو سبک را باهم مقایسه کنیم ولی میخواستم شدت بحران را نشان دهم.

موسیقی بازی زیبا ترین بخش دیترویت است هرکسی را علاقه مند خود میکند بازی یرای هر سه شخصیت اصلی خود سه موزیسین برگزیده که یکی از آنها نیما فرخ آرا هنرمند کشورمان است که قطعه های مربوط کانر را ساخته و از نظر خیلی های بهترین موسیقی های بازی مربوط به هنرمند کشورمان است.موسیقی بازی به بهترین نحو ساخته شده و در لحظه متناسب با محیط به ما حس ان سکانس را منتقل میکند و از همین حالا پیشنهاد میکنم تا ساندترک های بازی را برای یک بار هم که شده گوش کنید البته،یک موسیقی بسیار حماسی در یکی از سکانس های بازی که برایم از موسیقی های نیما هم جذاب تر بود موسیقی که لوثر یکی از شخصیت های بازی در تریلری انرا خوانده بود‌.

درکلام آخر میخواهم بگویم دیترویت بازی نیست که بتواند حماسه هایی که کیج در ذهن پرورانده بود را محقق کند ولی عنوان بدی هم نیست و شاید حداقل تا یک سال در ذهنمان بماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *